قدرت‌ها زن را تبدیل به ابژه سیاسی کرده‌اند/ حجاب تبدیل به ابزاری برای سیاست شده است
دوشنبه 01 خرداد 1402

قدرت‌ها زن را تبدیل به ابژه سیاسی کرده‌اند/ حجاب تبدیل به ابزاری برای سیاست شده است

نشست تخصصی با موضوع «قیل و قال‌های حجاب سیاسی» با حضور مهدی تکلو، مدیر دفتر مطالعات راهبردی جنسیت و جامعه و فاطمه رایگانی، پژوهشگر فلسفه سیاست، در غرفه مجمع ناشران انقلاب اسلامی برگزار شد.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، مهدی تکلو، مدیر دفتر مطالعات راهبردی جنسیت و جامعه، به عنوان مقدمه گفت: اگر همه پروژه‌های رهبری در موضوع حجاب را فهرست کنیم شاید به سه چهار کلان پروژه برسیم که پیش‌برنده‌ترینش ایده‌ی حجاب سیاسی است. مراد از حجاب سیاسی دعوت به گفتگو راجع به زن سیاسی است. اگر حجاب را در بستر هویت زن فهم کنیم، ناچاراً موضوعات پیرامونی و نمادها و هرچه از جهان زن سیاسی حاصل می‌شود، آن را هم سیاسی فهم می‌کنیم. سیاسی بودن یعنی در میدانی که قرار است سرنوشت‌های تاریخی انسان مشخص شود، من هستم. سیاست‌ورز بودن یعنی اراده‌ورز بودن؛ اراده به معنای مطلقش. یعنی من انسان و مختار خلق شده‌ام که تاریخ را خودم انتخاب کنم، به جای اینکه در سرنوشت‌های محتوم تاریخی بخواهم فقط مصرف بشوم. زن سیاسی اینجا برای من معنا پیدا می‌کند. او کسی است که دور از میدان سیاست نیست و به تعبیر رهبر انقلاب در متن و مرکز حوادث تاریخی است. بر خلاف زن شرقی که در معادلات تاریخی بی نقش است یا زن غربی که صرفاً بازیگر میدان تاریخ است. لذا حجاب سیاسی به معنای گفتگو و نشان دادن و نمادپردازی این زن است. او با طرح این سوال که زن چطور سیاسی می‌شود، بیان کرد: گاه قدرت‌ها در میدان سیاست احساس می‌کنند که ما از موضوع زن به عنوان یک بهانه و دستاویز هم می‌توانیم استفاده کنیم. اینجا زن ابزار میدان سیاست و ابژه سیاسی می‌شود و این یک حالت از سیاسی بودن است. در حالت دیگر زن به نحو فعال می‌گوید من منتظر نمی‌شوم میدان سیاست به سمت من بیاید و من خودم وارد میدان تاریخ می‌شوم. تاریخ زن ایرانی دارد به یک معنا این دوگانه را نشان می‌دهد و ما هر دو تجربه را داشته‌ایم. تکلو در خصوص تبدیل شدن زن به ابژه سیاسی توسط قدرت‌ها اظهار کرد: قبل از اینکه به موقعیت سیاسی شدن زن برسیم، داریم فرایند خودآگاه شدن زن ایرانی را می‌بینیم. زن ایرانی همواره داشته پشت صحنه اثرگذاری می‌کرده؛ در حالی که از بسیاری از صحنه‌های سیاسی اجتماعی محروم بوده. شاید اولین بار در جنبش تنباکو یا در مشروطه ما حرکت‌های شگرف از زن می‌بینیم و زن آن زمان خودش را به طور محدود به میدان سیاست می‌کشاند. طرف مقابل دارد ظرفیت‌هایی را در زن می‌بیند که فهم نشده و شروع می‌کند برنامه‌ریزی کند و مدارس فمینیستی در اینجا شکل می‌گیرد و پروژه‌های کشف حجاب اجباری شروع می‌شود. اینجا برنامه این می‌شود که هویت دیگری از زن تصویر ارتکازی جامعه را شکل دهد. اینجا قدرت‌ها اقدام به ابژه‌ی سیاسی کردن زن می‌کنند. او در جمع‌بندی مقدمه‌اش گفت: دفاع من از حجاب سیاسی دفاع از این نیست که موضوع حجاب وارد میدان سیاست شده و باید امروز از زن بخواهیم که خودش را خرج میدان سیاست کند. من طرفدار تصویر زن حقیقی هستم. رهبر انقلاب گفته‌اند گفتمان اسلام در موضوع زن زن حقیقی است. این زن حقیقی الزاما زن سیاسی است و در متن تحولات تاریخی حاضر است.

در ادامه فاطمه رایگانی، پژوهشگر فلسفه سیاست، بیان کرد: من خودم را نقطه مقابل این ایده تعریف نمی‌کنم و مدافع حجاب سیاسی هستم. معتقدم حجاب اساسا یک پدیده سیاسی است. اما اینکه داریم به چه معنا تعبیر سیاسی را به کار می‌بریم محل مناقشه است. مدافعان و مخالفان حجاب سیاسی درباره لفظ سیاسی تفاوت نظر دارند. او درباره معنای سیاست گفت: یک فهم از سیاست معنای شایع ارسطویی است آنجا که می‌گوید انسان اساسا حیوان سیاسی است. یعنی موجودی که در شهر تعریف می‌شود. معنای دیگر این است که جریان حاکمیت یا دیگریِ حاکمیت دارد او را نمایندگی می‌کند و بحث داخل مرزهای یک کشور قرار می‌گیرد. رایگانی ادامه داد: در اندیشه سیاسی یک دوگانه مهم وجود دارد: امر سیاسی و سیاست. زمانی که درباره امر سیاسی حرف می‌زنیم داریم درباره لایه ارزش‌ها حرف می‌زنیم؛ ارزش‌هایی که زندگی سیاسی ما را رقم می‌زند. همان جایی که لایه دوست و دشمن معلوم می‌شود. هرچه در این دوگانه قرار می‌گیرد حتما امر سیاسی است. وی افزود: سیاست آن چیزی است که در میدان عمل کنش را رقم می‌زند. این کنش می‌تواند در نسبت آن لایه ارزشی باشد یا نباشد. کسی که در نسبت با آن لایه ارزشی‌اش کاری را انتخاب می‌کند و آن را رقم می‌زند حتما دارد یک فعل سیاسی انجام می‌دهد. زنی که ناظر به یک ارزش نوع کنشگری خودش را در جامعه انتخاب می‌کند، یکی از المان‌هایش هم پوشش است، حتما دارد کار سیاسی می‌کند. ریشه و شان نزول آیات حجاب هم که بررسی می‌شود همه اینها در یک موقعیت اجتماعی اتفاق افتاده؛ زمانی که یک زن در جامعه حضور داشته و تقابلی اتفاق افتاده و کسانی از پیامبر خواسته‌اند در این موضوع تعیین تکلیف کند و اینجا آیات حجاب نازل شده است؛ آیاتی که می‌خواسته زن را در جامعه حفظ کند و مصون بدارد. رایگانی درباره چرایی سیاسی بودن حجاب گفت: جایی که می‌گوییم حجاب امر سیاسی نیست ریشه حجاب فهم نشده. حجاب حتما سیاسی است چون دارد در لایه ارزش‌های اجتماعی انتخاب می‌شود. در بین تکثری از گفتمان‌ها یک گفتمان معتقد است که زن شان اجتماعی ندارد. یک گفتمان می‌گوید زن شان اجتماعی دارد. در این تکثر گفتمانی کسانی را داریم که شان اجتماعی زن را با مرد برابر می‌داند و گفتمان دیگری که شان اجتماعی زن را متفاوت می‌داند و معتقد است برایش سازوکاری طراحی کند. همه اینها در لایه امر سیاسی قرار می‌گیرد. به همین معنا فمنیسم هم یک کنش سیاسی است. اینکه بخواهیم حجاب را از این موضع سیاسی کنار بکشیم و بگوییم یک انتخاب فردی یا فرهنگی است داریم حجاب را از موضعش خارج می‌کنیم. او در خصوص تبدیل شدن حجاب از امر سیاسی به ابزار سیاست عنوان کرد: مسئه اینجاست که حجاب را از یک امر سیاسی هویتی به یک امر ابزاری برای سیاست تبدیل می‌کنید. آدم‌هایی که در مرحله انتخاب سیاسی ادعای دفاع از حقوق را کرده‌اند در عمل چیزی محقق نکرده‌اند. اولین وزیر زن مال دولت احمدی نژاد بود اما جریان سیاسی مدعی حقوق زنان آن را مسکوت می‌گذارد چون نمی‌خواهد ابزار تبلیغاتی خود را به رقیبش ببازد. هنوز هم در تبلیغات اننتخاباتی می‌گویند می‌خواهیم وزیر زن داشته باشیم و این استفاده از زن به عنوان ابزار سیاسی است. اینکه امروزه حجاب دارد به عنوان یکی از فاکتورهای جمهوری اسلامی فهم می‌شود و زن امروز حاضر در جمهوری اسلامی حس می‌کند با انتخاب حجاب یا بی حجابی دارد تقابلش را با نظام نشان می‌دهد، دلیلش این است که حجاب را از معنای امر سیاسی تبدیل کرده ایم به ابزار سیاست.

در ادامه تکلو بیان کرد: ما با گرفتاری واژگانی و معنایی مواجهیم و مجبور به اصلاح معانی هستیم. آنچه بسیار گفته می‌شود این است که جمهوری اسلامی حجاب را سیاسی کرده و این خطا بوده. زیرا چیزی دست طرف مقابل داده‌ای که برای مقابله اعتراضش را با کشف حجاب اعلام می‌کند. این یک روایت سرتاسر غلط است. اول اینکه انقلاب حجاب را سیاسی نکرده. همچنین اصلا خود انقلاب را زن ایجاد کرده و وقتی آن را پدید می‌آورد، دلالت‌های زنانه بر انقلاب اسلامی باید بار باشد. یعنی پروژه انقلاب اسلامی انگار شده تعین حکومتی روی زمین زن. حکومت دینی تجلی اراده‌ها و تمایلات زن مسلمان ایرانی است. طبیعی است که نمادهای این زن به انقلاب اسلامی تسری پیدا کند. مدیر دفتر مطالعات راهبردی جنسیت و جامعه با طرح این پرسش که امروز چرا حجاب نمی‌تواند سیاسی باشد اظهار کرد: دو وجه دارد. یکی‌اش در فهم معنای حجاب است. گرفتاری هم در معنای امر سیاسی داریم. گرفتاری در معنای حجاب این است که خود حجاب ابزاری فهم می‌شود. حجابی که صرفا جنسی فهم می‌شود اصلا دیگر توان ندارد هویتی و سیاسی بشود. در گفتمان موجود و رسمی امروز حجاب با چه فهم می‌شود؟ با تحریک نشدن مردان. معلوم است که این حجاب نمی‌تواند سیاسی بشود. تکلو ادامه داد: مشکل دوم در امر سیاسی است. فاصله گرفتن ما از حاکمیت و امر سیاسی و ایجاد دوگانه حجاب فرهنگی و سیاسی و دعوت جامعه به سمت حجاب فرهنگی، اگرچه فرار از سیاست است، اما در واقع به معنای تضعیف سیاسی است. حجاب فرهنگی مضحک است. چرا؟ وقتی چیزی را به فرهنگ تبدیل می‌کنی داری کار سیاسی می‌کنی و پا در میدان قدرت گذاشته‌ای. چون داری از خودت تکثیر می‌کنی و این قدرت‌آفرین است. پس فرهنگ هم سیاسی است. حتی اگر این را هم نپذیریم آن زمانی که چند فرهنگ معارض وجود دارد اینجا دیگر فرهنگ هم سیاسی است و حجاب فرهنگی هم باز سیاسی است. او با اشاره به ریشه تاریخی این معضل گفت: مشکل دوم ما در این زمینه به خود سیاست بر می‌گردد. مشکل حجاب سیاسی نیست، مشکل ما سیاست مردانه و غیرزنانه است. این موضوع به دهه هفتاد و هشتاد برمی‌گردد. ما روند توسعه قدرت اجتماعی سیاسی فرهنگ زن را از دهه 50 تا انتهای دفاع مقدس صعودی می‌بینیم. بعد از آن ورق برمی‌گردد و یک جریان (به بیان فانتزی) به زن می‌گوید روزهای بحران تمام شد، به خانه‌ها بروید و در خدمت مرد سیاست باشید؛ با جعل ادبیاتی به نام حضور زن در دوره اضطرار. جریان دیگری هم فهمش از زن فهم دیگری بود که جریان مد بود که در دهه هفتاد جدی شد. دهه هفتاد و هشتاد بازگشت به جاهلیت اولی است. دو دهه‌ای را پشت سر گذاشتیم که زن در فضای رسمی غائب است و غالبا در فضای علمی و دانشگاهی ادامه حضور پیدا کرده است. یعنی زن به لحاظ قدرت اجتماعی و سیاسی ضعیف شده و در وضعیت انفعال قرار گرفته است. با این روند طبیعی است که به جایی برسیم که خانم محجبه بگوید من با گشت ارشاد مخالفم. حالا شما ببینید روزی می‌رسد که چادر می‌شود نماد مخالفت با نظام اسلامی.

فاطمه رایگانی افزود: درباره آن دو دهه نمی‌خواهم بگویم جریانی دارد آگاهانه این کار را می‌کند. آن لایه مشارکت سیاسی زنان و مردان در انقلاب اسلامی یک اتفاق آگاهانه مبتنی بر اراده است. در مرحله دعوت به انقلاب هیچوقت در خطابات امام، زن و مرد از هم جدا نشده‌اند. چون تصور می‌شود که لایه تشکیل اجتماع توحیدی یک وظیفه انسانی است و زن و مرد ندارد. مسئله این است که برای بعد از این چه تصوری دارید. این پژوهشگر فلسفه سیاست بیان کرد: هنوز هم مساله صرفاً مختص به زنان نیست. آیا مردان جامعه ما به صرف حضور در جامعه دارند در راستای اهداف انقلاب کنشگری می‌کنند؟ دارند وظیفه اجتماعی شان را محقق می‌کنند؟ اغلب دارند وظیفه خانوادگی شان را محقق می‌کنند و چون این وظیف در بستر اجتماع رخ می‌دهد و نیاز به روابط اجتماعی در مردان پوشش داده می‌شود، ما فکر می‌کنیم در مشارکت سیاسی مردان مشکلی نداریم و مسئله مشارکت سیاسی زنان است. در حالی که اساساً مسائل انسانی‌اند.

مهدی تکلو در پایان گفت: موضوع صرفاً مختص به زنان نیست. موقعیت ما یک بار به خاطر تضعیف قدرت و اراده مردمی و یک بار به طور خاص از طریق به‌رسمیت‌نشناختن جایگاه زن چنین شده است.

نظر بدهید